به کلمه يا کلمه هايی که معمولا در ابتدای جمله می آيند و انجام کاری يا داشتن حالتی به آن ها نسبت داده می شود «نهاد» می گويند؛ مانند:
نوجوانی، دورۀ شور و شوق و شکوفایی است ß نوجوانی ß نهاد
برای پیدا کردن نهاد، اگر شعر داشته باشیم ابتدا اجزای جمله را مرتب و سر جای خودش قرار می دهیم، بعد نهاد و سایر قسمت های خواسته شده را مشخص می کنیم؛ مانند:
بر درختی شکوفه ای خندید در کتابی بهار معنا شد
«شکوفه بر درخت خندید و بهار در کتابی معنا شد»:
شکوفه ß نهاد جملۀ اول
بهار ß نهاد جملۀ دوم
برای پیدا کردن نهاد از این دو سوال + فعل کمک می گیریم:
1) چه کسی؟
2) چه چیزی؟
مانند:
«عاقل ابتدا فکر می کند و بعد زبان می گشاید»:چه کسی فکر می کند؟ عاقل ß نهاد
«تیر با سرعت به قلب هدف اصابت کرد»: چه چیزی اصابت کرد؟ تیر ß نهاد
گاهی نهاد از جمله حذف می شود؛ مانند:
«با بهاری که می رسد از راه سبز شو تازه شو بهاری شو» تو ß نهاد حذف شده است
کلمه ای است که بعد از حرف اضافه در جمله می می آید.حرف اضافه مانند: «از، به، بر، در، با، بی، برای» قبل از متمم به کار می روند و نشانۀ متمم (حرف اضافه) هستند؛ مانند:
دانش آموزان به پارک رفتند. (پارک ß متمم)
پدرم از سفر برگشت. (سفر ß متمم)
مینا کتاب را از بازار خريد. (بازار ß متمم)
علی روزنامه را به دوستش داد. (دوستش ß متمم)
مفعول،کلمه ای است که قبل از نشانۀ «را» در جمله می آید؛ مانند:
دوستم، کتاب را برداشت.
کودک، غذا را خورد.
مريم، دوستش را ديد.
هرگاه نشانۀ «را» در جمله نبود، برای تشخیص مفعول، دو راه وجود دارد:
1) راه اول، جمله را با «چه کسی را، یا چه چیزی را» سوالی می کنیم، اگر جمله معنی داد، آن واژه مفعول است؛ مانند:
علی، سیب خورد. علی چه چیزی را خورد؟ علی سیب را خورد. سیب ß مفعول
پرنده، دانه خورد. پرنده چه چیزی را خورد؟ پرنده دانه را خورد. دانه ß مفعول
2) خودمان نشانۀ «را» را بعد از واژه اضافه می کنیم. اگر جمله معنی داد، آن واژه مفعول کنیم؛ مانند:
مادرم، لباس خريد. مادرم، لباس «را» خريد. لباس ß مفعول
پرستار، آمپول زد. پرستار، آمپول «را» زد. آمپول ß مفعول
اسب، سریع دوید.
راه اول: اسب، چه چیزی را دوید؟ معنی ندارد (این جمله مفعول ندارد)
راه دوم: اسب، سریع «را» دوید. معنی ندارد (این جمله مفعول ندارد)
به کلماتی که برای نامیدن کسی یا چیزی به کار می روند، «اسم» می گویند.
اسم می تواند در جايگاه نهاد، مفعول و يا متمم قرار گیرد؛ مانند:
زهرا کتاب را برداشت.
زهرا ß نهاد (اسم) کتاب ß مفعول (اسم)
دوستم به سفر رفت.
دوستم ß نهاد (اسم) سفر ß متمم (اسم)
اجزای اصلی تشکیل دهندۀ جمله، «اسم» و «فعل» هستند.